سفارش تبلیغ
صبا ویژن

| >شناسنامهآرشیو وبلاگ | R.S.S |





ماهِ پنهان





فریاد
یه آشنا
شکسپیر میگه: خیانت تنها این نیست که شب را با دیگری بگذرانی ... خیانت میتواند دروغ دوست داشتن باشد ! خیانت تنها این نیست که دستت را در خفا در دست دیگری بگذاری ... خیانت میتواند جاری کردن اشک بر دیدگان معصومی باشد.
پروفایل یه آشنا

مطالب تازه
زیادی
تیک تاک تیک تاک
شوخی یا جدی واسه تو
آدمی و آدمیان
???? دلتنگ ????
روئیا ،‏زندگی ،‏عشق
...
غمت سربه سر دل می زاره
اینجا چه کار می کنم !
قربونت برم خدا
دیدن سخته ،دیدن خیلی چیزا سخته ،خیلی سخته وقتی می بینی و می بینی
[عناوین آرشیوشده]
آرشیو وبلاگ
ماه پنهان
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
آبان 88





پنج شنبه 90/3/12 ساعت 11:52 عصر

معلم گفت: بنویس "سیاه" و پسرک ننوشت
معلم گفت: هر چه می دانی بنویس
و پسرک گچ را در دست فشرد
معلم گفت:(( املای آن را نمی دانی؟))و معلم عصبانی بود
سیاه آسان بود و پسرک چشمانش را به سطل قرمز رنگ کلاس دوخته بود
معلم سر او داد کشید
و پسرک نگاهش را به دهان قرمز رنگ معلم دوخت
و باز جوابی نداد.معلم به تخته کوبید
و پسرک نگاه خود را به سمت انگشتان مشت شده معلم چرخاند
و سکوت کرد
معلم بار دیگر فریاد زد: بنویس
گفتم هر چه می دانی بنویس
و پسرک شروع به نوشتن کرد :
((کلاغها سیاهند ، پیراهن مادرم همیشه سیاه است، جلد دفترچه خاطراتم سیاه رنگ است. کیف پدر سیاه بود، قاب عکس پدر یک نوار سیاه دارد. مادرم همیشه می گوید :پدرت وقتی مرد
موهایش هنوز سیاه بود چشمهای من سیاه است و شب سیاهتر. یکی از ناخن های مادر بزرگ سیاه شده است و قفل در خانمان سیاه است.))
بعد اندکی ایستاد رو به تخته سیاه و پشت به کلاس
و سکوت آنقدر سیاه بود که پسرک
دوباره گچ را به دست گرفت و نوشت
((تخته مدرسه هم سیاه است و خود نویس من با جوهر سیاه می نویسد.))
گچ را کنار تخته سیاه گذاشت و بر گشت
معلم هنوز سرگرم خواندن کلمات بود
و پسرک نگاه خود را به بند کفشهای سیاه رنگ خود دوخته بود
معلم گفت ((بنشین.))
پسرک به سمت نیمکت خود رفت و آرام نشست
معلم کلمات درس جدید را روی تخته مینوشت
و تمام شاگردان با مداد سیاه
در دفتر چه مشقشان رو نویسی می کردند
اما پسرک مداد قرمزی برداشت
و از آن روزمشقهایش را
با مداد قرمز نوشت
معلم دیگر هیچگاه او را به نوشتن کلمه سیاه مجبور نکرد و هرگز از مشق نوشتنش با مداد قرمز ایراد نگرفت.

و پسرک می دانست که قلب معلم هرگز سیاه نیست.



گلهای شما()


چهارشنبه 88/8/6 ساعت 10:43 عصر

تونمی دانی ....

کنار حنجره سکوت کردن را....

ناله ی عظیم سکوت را می شنوی با گوشهایی ناشنوا ؟...

نمی دانم تو میدانی طپش قلب را کنار بستر مرگ دیدن یعنی چه ؟

ضربان سکوت را از سرخیه بی پایان تپش میبینی با چشمانی نابینا ....!!

همبستر باران بودن و آبستن سکوت گشتن را تجربه کرده ای ...؟!

نمی دانم هم آغوش ترس بوده ای با بازوانی ناتوان ...؟!

بوسه ی تلخ گلبرگهای نقره فام را بر سیاهی شب دیده ای ...؟!

نمی دانم تا کنون از ماه بوسه برگرفته ای ... بالبانی خاموش ...؟!

درد به قفس خوردن بالهای قناری را هنگام وحشت حس کرده ای ..؟!

حس کرده ای درد را با استخوانهای بی احساس ...؟!

نمی دانم طعم گس نگاه تب آلود را می شناسی ...؟!

آلوده بر خرمن خاک افتادن را می شناسی ... با نگاه ناشناس...؟!

تو ... تو ... تویی که نشناختمت ...

لرزش سر انگشتانه عشق را بر گونه هایت به یاد داری ...؟!

به یاد داری آسمان شاهد عشق بازیت با آهووی خرامان بود ...؟!

ترس چشمانش را هنگام وداع به یاد داری ...؟!

نمی دونم تو می دونی حریف دل نبودن را .....

نمی دانی نمی دانی

تو از هق هق پنهان هیچ نمی دانی

 تو از رفتن و برجای نهادن هیچ نمیدانی ...

تو از پاکی "دوستت دارم ""ها هیج نمی دانی ...

تو از مرواید بر دامن نهادن هیچ نمیدانی

تو از نیاز به ماندن هیچ نمی دانی ...

تو از لذت بودن تو از حسرت رفتن هیچ نمیدانی

تو از قلب پر راز ، تو از راز هیچ نمیدانی

تو از اجبار سکوت ، اجبار ، هیچ نمیدانی ...

نمی دانی کنار پننجه های بی رحم حقیقت زیستن را ...

نمیدانی  سبوی زهر را برکنار گرفتن و خسبیدن را ...

نمی دانی نمید انی

نمی دانی جان یافتن از دیار تلخ را ..

نمی دانی شوق انتظار رسیدن را ....

تو از عشق ...تو از شور تو ازمن ...

همیچ نمیدانی ...

تو ای روزگار هیچ نمی دانی ...

اما بدان زانو نمی زنم حتی اگر آسمان کوتاه تر از قد من باشد .....

 

 

                                                                                                                                                                                 شاد باشید و سلامت

                                                                                                                                                                                       یا حق



گلهای شما()



43742 :کل بازدیدها
29 :بازدید امروز
0 :بازدید دیروز