• وبلاگ : ماهِ پنهان
  • يادداشت : سال نو
  • نظرات : 21 خصوصي ، 51 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4      >
     

    هر ر وز و هر ساعت را به شوق ديدارت و به يادت سر كردم
    و براي داشتنت با تموم وجود دعا كردم
    چه شبا كه با يادت چشمها را بر هم گذاشتم
    و چه روزها كه براي شنيدن تنها صدايت لحظه شماري كردم...

    اکنون که اينجا شلوغ است اين نامه مي نويسم

    ازگريه ها گذشتم از خنده ها مي نويسم

    در اين حوالي غريبم راهي به جايي ندارم

    تنها تو را ميشناسم تنها تورا مي نويسم

    با اينکه در لحظه هايم جاي عبور تو خاليست

    تکرار نام تو زيباست از ابتدا مي نويسم

    اينجا براي سرودن ديگر مجالي نمانده

    چشم انتظار تو هستم تا انتها مي نويسم

    سلام دوست عزيزم

    ممون از لطفت

    تا هستم هميشه به يادتم و بهت سر ميزنم [چشمک]

    من آپم[گل]

    اگر دروغ رنگ داشت هر روز شايد

    ده ها رنگين کمان از دهان ما نطفه مي بست

    و بي رنگي کمياب ترين چيزها بود

    اگر عشق ارتفاع داشت

    من زمين را زير پاي خود داشتم

    و تو هيچ گاه عزم صعود نمي کردي

    آنگاه شايد پرچم کهربايي مرا در قله ها به تمسخر مي گرفتي

    اگر گناه وزن داشت هيچ کس را توان آن نبود که گامي بردارد

    اگر ديوار نبود نزديکتر بوديم, همه وسعت دنيا يک خانه مي شد

    و تمام محتواي سفره سهم همه بود

    و هيچ کس در پشت هيچ ناکجايي پنهان نمي شد

    اگر خواب حقيقت داشت

    هميشه با تو در آن ساحل سبز لبريز از نا باوري بودم

    اگر همه سکه داشتند, دلها سکه را بيش از خدا نمي پرستيدند

    و يکنفر کنار خيابان خواب گندم نمي ديد

    تا ديگري از سر جوانمردي بي ارزشترين سکه اش را نثار او کند

    اگر مرگ نبود زندگي بي ارزشترين کالا بود, زيبايي نبود, خوبي هم شايد

    اگر عشق نبود به کدامين بهانه مي خنديديم و مي گريستيم؟

    کدام لحظه ناب را انديشه مي کرديم؟

    چگونه عبور روزهاي تلخ را تاب مي آورديم؟

    آري بيگمان پيش تر از اينها مرده بوديم, اگر عشق نبود

    اگر کينه نبود قلبها تمام حجم خود را در اختيار عشق مي گذاشتند

    و من با دستاني که زخم خورده توست

    گيسوان بلند تو را نوازش مي کردم

    و تو سنگي را که من به شيشه ات زده بودم به يادگار نگه مي داشتي و

    ما پيمانه هايمان را شبهاي مهتابي به سلامتي دشمنانمان پر مي کرديم

    امشب از پشت پنجره ترديد ، سياهي مردمان سفيد پوش را ديدم ؛ مردمي هوسران که به نام عشق بر هوس خود پوشش عاشقي بر تن کرده اند ...

    + سرفراز22 
    خيلي خوشحالم ميبينم يه آدمايي ام هستن كه خاك دلشون هنوز بوي خدارو ميده عطر كلامشون هنوز دعا و ذكره. عشق تو دلشون پاك و معصومه. چقدر خوشبختيم ما آدما كه يه همچين گل هايي كنارمون هستن.تو قلب جامعهء عشق گريز ما نفس مي كشن واز عشق مي نويسن من هميشه ارادتمنده آدماي سالمو سرفرازي مثل شمام.ايام به كام.

    سلام و خسته نباشيد.

    از حضور سبز شما در وبلاگ ممنونم و از اين كه با تاخير خدمت رسيدم عذر خواهي مي كنم.هميشه موفق باشيد.

    معرفي مي كنم: رزيتا اعتصامي

    آبجي از من مي شنوي يك كم خط نوشتنت رو عوض كن از عشقولانه برو سراغ تنفرانه واسه مزش

    واسه تنوع يك كم از كينه و خشم و خون و اينچيزا بنويس. باشه؟
    ...........................مصرف کراک در مدارس ابتدائي ............[شيطونک]
    ...........................مصرف کراک در مدارس ابتدائي ............[شيطونک]
    ...........................مصرف کراک در مدارس ابتدائي ............[شيطونک]
    .
    .
    .
    ...........................مصرف کراک در مدارس ابتدائي ............[شيطونک]

    فرض کن پاک کني برداشتم

    ونام تو را از سرنويس تمام نامه ها

    واز تارک تمام ترانه ها پاک کردم!!

    فرض کن با قلمم جناق شکستم !

    به پرسش و پروانه پشت کردم

    و چشمهايم را به روي رويش رويا و روشني بستم

    فرض کن ديگر آوازي ازآسمان بي ستاره نخواندم

    جحره حنجره ام از تکلم ترانه تهي شد

    و ديگر شبگرد کوچه شما

    صداي آوازهاي مرا نشنيد

    بگو آنوقت

    با عطر آشناي اين همه آرزو چه کنم؟

    با التماس اين دل در به در !!

    با بي قراري ابرهاي باراني...

    باورکن به ديدار آيينه هم که مي روم

    خيال تو از انتهاي سياهي چشمهايم سوسو مي زند..

    موضوع دوري دستها وديدارها مطرح نيست !

    همنشين نفسهاي من شده اي !!

    با دلتنگي ديدگانم يکي شده اي....

    سلام

    ممنون كه سر زدي

    راستي خيلي زيبا بود

    باي

    بازم خبرم كن

    راستي اين عكسم خيلي زيبا بود

    بازم آفرين

    خدايا به کساني که دوست ميداري بياموز

    که عشق از زندگي برتر است


    و به آنان که دوست تر ميداري بياموز

    که دوست داشتن از عشق برتر است

    سلام خوبي

    مرسي گلم

    بابا آخر شعر بود

    شما ديگه آخرش هستي

     <      1   2   3   4      >