• وبلاگ : ماهِ پنهان
  • يادداشت : سبب منم كه مي شكنم
  • نظرات : 12 خصوصي ، 59 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4      
     

    سلام خانومي

    زيبا نوشتي.

    به عقيده‏ي من ...

    خدا خدا خدا

    خدا دوست داشتني ترين چيز در تمام كائناته.

    واقعا فوق العاده و بي نظيره.

    خوشحالم كه باهات آشنا شدم.

    ممنون از اينكه بهم سرزدي.

    + محمد دوعاشق 

    من اگر روح پريشان دارم من اگر غصه هزاران دارم
    گله از بازي دوران دارم
    دل گريان،لب خندان دارم
    به تو و عشق تو ايمان دارمدر غمستان نفسگير، اگر نفسم ميگيرد
    آرزو در دل من
    متولد نشده، مي ميرد
    يا اگر دست زمان درازاي هر نفس
    جان مرا ميگيرد
    دل گريان، لب خندان دارم
    به تو و عشق تو ايمان دارممن اگر پشت خودم پنهانم
    من اگر خسته ترين انسانم
    به وفاي همه بي ايمانم
    دل گريان، لب خندان دارم
    به تو و عشق تو ايمان دارم

    سلام

    خيلي زيبا بود

    خسته نباشي

    سلام دوست عزيز
    هماره پيروز باشيد
    پيش ما تشريف بيارين
    فاصله بين من و تو ، فاصله بين دلامونه
    فاصله اي که کسي تا به امروز اون رو نديده
    فاصله بين من و تو قد يه آسمون ستارس
    فاصله بين احساس و ترانه س...
    نوشته عالي بود.بعد از خوندنش احساس خوبي به آدم دست ميده.
    خوش به حالت كه بايد باد همه خاطرات بدت شوت شدن... كاشكي همه خاطرات بد سريع از بين مي رفتن

    باسلام.

    خيلي زيبا بود.

    شما لحنل بيانتون در مورد وجود خدا خيلي زيباست.تبريك ميگم.من مشكلي كه دارم بلدم از خداي خودم خوب حرف بزنم ولي موقع امتحان اونجوري كه بايد باشم نيستم.

    اميدوارم بتونم از نوشتارتون اون موج مثبت رو بگيرم تا بتونم به موقعش سربلندبشم.

    سلام دوست عزيز

    از آشنايي با شما خوشحالم

    از نوشته هاتون لذت بردم

    به من هم سر بزنيد .

    + دوعاشق 
    + دوعاشق 

    يه مردي بود حسين‌قلي
    چشاش سيا لُپاش گُلي
    غُصه و قرض و تب نداشت
    اما واسه خنده لب نداشت. ــ

    خنده‌ي بي‌لب کي ديده؟
    مهتاب ِ بي‌شب کي ديده؟
    لب که نباشه خنده نيس
    پَر نباشه پرنده نيس.

    ?
    شباي دراز ِ بي‌سحر
    حسين‌قلي نِشِس پکر
    تو رختخوابش دمرو
    تا بوق ِ سگ اوهواوهو.
    تموم ِ دنيا جَم شدن
    هِي راس شدن هِي خم شدن
    فرمايشا طبق طبق
    همه‌گي به دورش وَقّ و وقّ
    بستن به نافش چپ و راس

    + دوعاشق 
    روي سنگم پهن افتاده ،مي نالد چرا رفتي!
    ومن باز از پس آن شيشه ي سنگي
    تماشا مي کنم قلب سياهش را
    و مي خوانم کتاب پر گناهش را
    جبين بر سنگ بفشردم
    سکوت خويش را هرگز به دنيايي نخواهم داد
     <      1   2   3   4