دوش ديوانه شدم
عشق مرا ديد و بگفت :
آمدم ، نعره مزن ، جامه مدر ، هيچ نگو !!
گفتم اي عشق من چيز دگر مي ترسم
گفت آن چيز دگر نيست ، دگر هيچ مگو
من به گوش تو سخن هاي نهان خواهم گفت
سر بجنبان ،اما جز كه به سر هيچ مگو ....
خيلي گلي ،من رو كه انشاا.. يادت اومد ؟!!
http://parandehkocholo.persianblog.ir/